مهاجر غربت.(اجتماعی.فرهنگی.علمی
این وبلاگ سعی بر این دارد که تمامی اطلاعات اجتماعی.فرهنگی. وعلمی روز را ارائه دهد




تاریخ: دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

 

می خواهم به یه خواب عمیق بروم و  همه چیزها رو  چه خوب و چه بد همه و همه را فراموش کنم برای همیشه برای همیشه........میخواهم گذشته خودمو با تمام بدی و خوبی با همه کسایی که میشناختم فراموش کنم میخواهم تنها زندگی کنم همین خلاصه زندگیه دیگه بعضی موقع ها بر وفق مراد ادم بعضی موقع ها نیست خدایا به امید خودت فقط خودت همین




تاریخ: دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

تبلت مخصوص کودکان

اگر کودکتان مدام با تبلت شخصی شما بازی می کند و خسته شده اید از تبلت مخصوص کودکان استفاده کنید.به گزارش سرویس علمی فناوری جام نیوز (August 04)، تاکنون وسائل الکترونیکی زیادی مخصوص کودکان ساخته شده اند اما باز هم کودکان به بازی کردن با تبلت علاقه زیادی از خود نشان می دهند


 اگر دوست نداشته باشید که کودک شما با تبلت شما بازی کند چکار باید بکنید؟

 به گزارش جام نیوز انگلیسی، Vtech  تبلت جدید مخصوص کودکان است که برای حل این مشکل ساخته شده است.

 این تبلت پنج اینچی دارای دوربین است و قابلیت پخش ویدیو و آهنگ را هم دارد که می توان بیش از دویست نرم افزار مناسب برای کودکتان را روی آن نصب کنید و قیمت آن هم بین هشتاد تا صد دلار است.




تاریخ: دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

چگونه به طور همزمان چندین فیلم را با KMPlayer ببینیم؟

یکی از قدرتمندترین پلیرها برای ویندوز به شمار میرود.این نرم افزار چند رسانه ای تنظیمات فراوانی دارد تا تجربه ای بهتری از دیدن فیلم هایتان داشته باشید. یکی از این ترفندها ی جالب دیدن چندین فیلم و یا ویدیو به طور همزمان است که به جای باز کردن چندین باره ی KMPlayer می توان یک بار این برنامه را باز کرد و سایر ویدیو های را به روی آن مشاهده کرد. پس اگر وقت ندارید که در یک شب ۴ فیلم را ببینید میتوانید همه ی آن ها را به طور همزمان با KMPlayer ببینید.

 

-ابتدا KMPlayer را از اینجا و یا اینجا دانلود کرده و بر روی کامپیوترتان نصب کنید. برنامه را نصب کنید و در صفحه ی اصلی برنامه راست کلیک کرده و گزینه ی Options و سپس Preferences را انتخاب کنید. ۲- در General Settings از قسمت Preferences تیک گزینه ی Disallow Multiple Instances را غیرفعال کنید

 

 

-اولین ویدیوتان را باز کنید.این همان ویدیویی است که به عنوان ویدیو ی پس زمینه سایر ویدیو ها خواهد بود.

۴-ویدیو را متوقف کنید و روی آن راست کلیک کنید. به گزینه ی Screen Controls بروید و On Top و بعد Never را انتخاب کنید.

۵-ویدیویی دیگر را در پنجره ای جدید باز کنید و سپس روی آن راست کلیک کنید و به Screen Controls بروید. On Top و سپس Always را انتخاب کنید.

 

 

 

 

 




تاریخ: دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

کلید های میانبر

 

کلیدهای میان‌بر همواره باعث تسریع در کار با ویندوز شده و علاوه بر آن شما را در کار با کامپیوتر حرفه‌ای‌تر نشان می‌دهند. در ویندوز جدید شرکت «مایکروسافت» با نام «ویندوز 8» نیز کلیدهای میان‌بر جدیدی وجود دارند که موجب تسهیل کار کاربران می‌گردند. در این ترفند قصد داریم به معرفی 30 کلید میان‌بر جدید در «ویندوز 8» بپردازیم.

1. Win + Print Screen: گرفتن عکس از صفحه نمایش (تصویر مستقیماً در Pictures Library و با فرمت PNG ذخیره می‌گردد).
2. Win + C: باز نمودن Charms Bar ویندوز.
3. Win + Tab: باز نمودن Switch List ویندوز جهت انتخاب برنامه‌های در حال اجرا.
4. Win + Q: باز نمودن قسمت جستجوی عمومی ویندوز.
5. Win + W: جستجو درون تنظیمات سیستم.
6. Win + F: جستجو درون فایل‌ها.
7. Win + Z: دسترسی به تنظیمات برنامه‌های Metro.
8. Win + I: باز نمودن منوی تنظیمات ویندوز.
9. Win + P: باز نمودن تنظیمات مربوط به صفحه نمایش دوم یا پروژکتور.
10. Win + H: دسترسی به صفحه Share Settings.
11. Win + K: باز نمودن صفحه تنظیمات مربوط به سخت‌افزارهای متصل.
12.Win + X: باز نمودن منوی System Utility Settings در در پایین سمت چپ صفحه.
13.Win + T: پیش‌نمایش پنجره‌های باز در نوار وظیفه ویندوز.
14.Win + U: باز نمودن پنجره Ease of Access Center.
15. Win + E: باز نمودن Windows Explorer.
16.Win + R: باز نمودن پنجره Run.
17. Win + Pause: باز نمودن پنجره System Properties.
18. Win + Enter: باز نمودن Windows Narrator.
19. . + Win + Shift: نمایش پنجره‌های در حال اجرا در سمت راست صفحه.
20. . + Win: نمایش پنجره‌های در حال اجرا در سمت چپ صفحه.
21. , + Win: پیش‌نمایش دسکتاپ (Aero Peek).
22. Win + D: مراجعه به دسکتاپ.
23. Win + M: کمینه‌سازی تمام پنجره‌های باز.
24. Win + B: بازگشت به دسکتاپ.
25. Win + J: جابجایی برنامه کانونی در میان برنامه‌های در حال اجرای Metro.
26: Win + L: قفل صفحه نمایش.
27: Win + Page Up/ Page Down: جابجایی بین صفحه نمایش اصلی و فرعی (در صورت استفاده از صفحه نمایش دوم مانند پروژکتور).
28. Ctrl + غلطک ماوس (صفحه Start): بزرگنمایی صفحه.
29. Ctrl + غلطک ماوس (صفحه Desktop): تغییر اندازه آیکن‌ها.
30. Ctrl + Shift+ N: ایجاد یک پوشه جدید در دایرکتوری
کنونی.




تاریخ: دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

چگونه تصاویر فایلهای word را استخراج کنیم ؟

 

نرم‌افزار WinRAR یکی از پرطرفداران نرم‌افزارها جهت فشرده‌سازی فایل‌ها در میان کاربران است. اما شاید برای‌تان عجیب باشد که بدانید به وسیله این نرم‌افزار می‌توانید تصاویر موجود در یک فایل Word را به آسانی استخراج کنید! بدین صورت که اگر قصد ذخیره تصاویر موجود در یک فایل Word را داشته باشید، دیگر نیازی به باز کردن این فایل و ذخیره تک‌تک تصاویر ندارید. بلکه با کمک WinRAR می‌توانید تمامی تصاویر را به راحتی به صورت مجزا ذخیره کنید. در این ترفند به نحوه انجام این کار خواهیم پرداخت.

برای این کار:
ابتدا اطمینان پیدا کنید در فایل Word مورد نظرتان حتماً تصویری وجود دارد تا بتوان آن را استخراج کرد. همچنین دقت کنید این ترفند فقط بر روی فایل‌های Word نسخه 2007 به بالا امکان‌پذیر است (فایل‌های با پسوند docx) و امکان اعمال این ترفند بر روی فایل‌های Word نسخه 2003 (با پسوند doc) وجود ندارد.

در قدم اول بر روی فایل Word مورد نظر راست کلیک کرده و وارد منوی Open With شوید.
در صورتی که در این منو WinRAR وجود داشت بر روی آن کلیک کنید، در غیر این صورت بر روی Choose default program کلیک کنید.
در پنجره باز شده، بر روی فلش رو به پایین کنار Other Programs کلیک کنید و از لیست نرم‌افزارهای پدیدار شده WinRAR archiver را انتخاب کنید.
سپس تیک گزینه Always use the selected program to open this kind of file را بردارید و بر روی دکمه OK کلیک کنید.
با این کار، فایل Word به وسیله نرم‌افزار WinRAR باز می‌شود.
با پدیدار شدن پنجره WinRAR، در محیط برنامه وارد پوشه word و سپس media شوید.
در این پوشه تمامی تصاویر به کار رفته در فایل Word قرار گرفته است. اکنون کافی است تصاویر مورد نظر را انتخاب کنید و با انتخاب گزینه Extarct To تصاویر را در محل دلخواه ذخیره کنید.




تاریخ: دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

اپل، ۶۰ میلیون دلار به Proview پرداخت می‌کند تا اجازه استفاده از نام تجاری آیپد در چین را داشته باشد

اپل قبول کرد که مبلغ ۶۰ میلیون دلار به شرکت Proview پرداخت کند تا به مناقشات مربوط به استفاده از نام تجاری iPad در چین خاتمه دهد. شرکت تایوانی Proview پیش از اپل صاحب نام تجاری IPAD بود و در سال ۲۰۱۰ شکایت خود بر علیه اپل را در دادگاه مطرح کرد. دادگاه چینی نیز پس از بررسی شکایت Proview، سال گذشته فروش تبلت‌های اپل در چین را متوقف کرد، حال به نظر می‌رسد اپل با پرداخت این مبلغ اجازه فروش آیپد در چین را بدست آورده است.

اپل قبول کرد که مبلغ ۶۰ میلیون دلار به شرکت Proview پرداخت کند تا به مناقشات مربوط به استفاده از نام تجاری iPad در چین خاتمه دهد. شرکت تایوانی Proview پیش از اپل صاحب نام تجاری IPAD بود و در سال ۲۰۱۰ شکایت خود بر علیه اپل را در دادگاه مطرح کرد. دادگاه چینی نیز پس از بررسی شکایت Proview، سال گذشته فروش تبلت‌های اپل در چین را متوقف کرد، حال به نظر می‌رسد اپل با پرداخت این مبلغ اجازه فروش آیپد در چین را بدست آورده است.و

کیل پروویو در دادگاه اعلام کرد که انتظار ۴۰۰ میلیون دلار را داشته است اما مبلغ ۶۰ میلیون دلار نیز برای هر دو شرکت قابل قبول است.

دادگاه گوانگ‌دانگ
چین اعلام کرد که مشاجره بر سر نام تجاری آیپد به پایان رسیده و اپل می‌تواند آیپد خود را در کشور چین به فروش برساند.اپل در حال حاضر نسل سوم آیپد را در ۵۷ کشور دنیا به فروش می‌رساند اما حالا بازار فوق‌العاده بزرگ چین نیز به لیست‌ کشورهای تحت پوشش آیپد اضافه می‌شود




تاریخ: دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

چکیده:


موتورولا با شرکت نکستل Nextel برزیل همکاری جدیدی شروع کرده که طی آن می خواهد یک اسمارت فون نیمه – لوکس با نام فراری آی ۸۶۷ – Ferrari i867 را عرضه کند. شاید فکر کنید چون این تلفن فراری نام دارد، همانند اسمش دارای ویژگی های خوب و منحصر به فرد خواهد بود، اما باید بگویم که در اشتباه هستید.

 علی رغم اسمی که دارد، i867 ویژگی های معمولی دارد که از آنها می توان به آندروید ۲٫۱، صفحه نمایش ۳٫۱ اینچی، ورودی ۳٫۵ اینچی، دوربین ۳ مگاپیکسلی و دو میکروفون برای کاهش نویز محیط اشاره کرد.

 طراحی این گوشی از ماشین فراری ۴۵۸ الهام گرفته شده و طبق گفته های شرکت سازنده، پشت گوشی شبیه به کاپوت این خودرو ساخته شده است. با خرید این گوشی یک قاب چرمی، شارژر برای استفاده در خودرو و یک بامپر هدیه داده می شود.

قیمت این اسمارت فون ۸۷۱ دلار خواهد بود. به نظر من که گران است!




تاریخ: دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

برگشتم....

 

 

 

 

 

امروز بعد ازچند وقت برگشتم...

 

 

 

برگشتم به این صفحه سیاهی که فقط غمهای منو تو خودش جا داده.

 

 

 

صفحه ای که هر خطش برای من یه خاطره هست.

 

 

 

خیلی وقته که عوض شدم...آره عوض شدم

 

 

 

 

همه چیزم عوض شده...

 

 

 

میخندم اما همش دروغه...از ته دلم میخندم...اما همش برای اینه که بهم نگن چرا تغییر کردی.

 

 

 

آخه میدونی چیه! حالم از سوال پرسش بهم میخوره....

 

 

 

شوخی میکنم تا نگن دیوونه ای..تا ازم نپرسن چرا اینجوری میکنی

 

 

 

حالم از هرچی دوست دارم  و عاشقتم بهم میخوره..چون همش دروغه...یه دروغ.........

 

 

 

حالم از هرچی عشق و عاطفه است بهم میخوره...

 

 

 

حالم از توام بهم میخوره...نخند..آره از توام بهم میخوره.

 

 

 

فکر نکن ایندفعه هم مثل همیشه است که میگم

 

 

 

ازت بدم میاد ولی بعدش بهت میگم دروغ گفتم ..نه ایندفعه حالم از همه چیزت بهم میخوره....

 

 

 

بخند عیبی نداره....اصلا"بیا باهم بخندیم..ها ها...

 

 

 

بیا باهم بخندیم....

 

 

 

ولی من به سرنوشتم میخندم... توام به من بخند......

 

 

 

دوست دارم برای یه بارم شده تو چشات نگاه کنم...بعد خودم..

 

 

 

اره ٫ خودم...بهت بگم ازت نفرت دارم

 

 

 

بگم حالم ازت بهم میخوره .

 

 

 

آره حق داری اینجوری نگام کنی....

 

 

 

حق داری اینجوری نگاه کنی که انگار داری به یه دیوونه نگاه میکنی

 

 

 

چون دیوونه شدم...

 

 

 

همه چیز داره یادم میاد از اول تا اخر

 

 

 

از اولین روزی که دیدمت تا الان که دیگه ازت نفرت دارم...

 

 

 

از اولین باری که برات گریه کردم چون دوست داشتم تا الان که بخاطر نفرت ازت گریه میکنم

 

 

 

از اولین باری که برای توی لعنتی..........

 

 

 

حالا که فکر میکنم از کارایی که انجام دادم خندم میگیره.

 

 

 

چقدر بچه بودم.....چه راحت تونستی با یه لبخند عاشقم کنی...

 

 

 

چه راحت تونستی با یه نگاه روانیم کنی.....

 

 

 

میدونی!!!

 

 

 

میخوام سنگدل بشم..میخوام کاری کنم که همه ازم بدشون بیاد

 

 

 

میخوام کاری کنم ..همه ازم متنفر باشن

 

 

 

کاری کنم که هیچ کس بهم نگه دوست دارم

 

 

 

کاری کنم که....خودمم از خودم بدم بیاد

 

 

 

درست مثل الان که از همه چیز متنفرم

 

 

 

کاری کنم که دیگه نتونم زنده باشم

 

 

 

اره .....خود کشی

 

 

 

اما نه..........بچه بازیه

 

 

 

من تورو خورد میکنم ..کاری که تو با من کردی

 

 

 

کاری که اون دختره ی آشغال که مثلا دوست صمیمیم بود باهام کرد.

 

 

 

کاری که کسی که همیشه بهش اعتماد داشتم باهام کرد ...

 

 

 

منم باهاتون میکنم...اون موقع است که میبینید منم میتونم خود خواه باشم

 

 

 

اون موقع است که میبینید منم...اره من ......منم میتونم یه ادم بی تفاوت باشم

 

 

 

سکوت.......

 

 

 

گریه..........

 

 

 

اشک.........

 

 

 

خنده.........

 

 

 

بسه دیگه همه ی اینا بسه...

 

 

 

منم عوض میشم درست مثل خودتون....خود خودتون....

 

 

 

اون موقعه است که با صدای بلند برای خودم میخندم

 

 

 

اون موقعه است که دیگه راحت میشم

 

 

 

اون موقعه است که روانیت میکنم

 

 

 

بعدش یه نفس عمیق...بعد هم  یه خواب ابدی

 

 

 

یه خواب ابدی................

 

 



تاریخ: دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

شاد باشید

جوانان افغانستان شاد باشید

 

ای جوانان  افغانستان  شاد باش 

بعدازاین یامرگ یا آباد باش

دست یکدیگر گرفته کارکن

زکینه و بی اتفاقی دور باش

زندگی مثل علی کن

مرگ مثل حسین

در راه علم وهنرازهمه پیش تاز باش

بعدازاین یامرگ یا آباد باش

زندگی زلت و خواری راقبول مکن

شاد و مثل کبوترآزاد باش

عذرازدشمن مخوا دست بیگانه مگیر

باجلال وباعزمت درهمه  دیار باش

ای جوانان افغانستان شاد باش

بعدازاین یامرگ یا آباد باش

 
 



تو را در لحظه های روشن با او

دعایت می کنم ای مهربان همراه

تو هم ای خوب من

گاهی دعایم کن




تاریخ: دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

دو باره می سازم ترا

وطن جانم فدای تو

وجودم خاک راه تو

ترا ما باز می سازیم

ترا آباد می سازیم

در و دیوار سقفت را

سرای سنگ فرشت را

اگربااستخوان خویش ، شود با خون جان خویش

بروح رفته گان و راد مردان

به ار واح شهیدان

به آرمان و روان داد خواهان ترقی خواه

به با زوی جوا نان عدالت خواه

ترا، دوباره می سازیم

ترا ، دو باره می سازیم

بر رغبت های جوانانه

شوم باران به کوه دشت زیبایت

بشویم گرد غمهایت

شود از اشک من سیراب گلهایت

ز خون دیده ام تا سر زند لاله

ز سرخی اش شود روزی

بسوزد تیره گی هارا

به شعر سبز خود آنگاه زنم رنگی

ز چرخ لا جوردین، زنم آبی

به هرچندی که باشم مرده ء قرنی

به گور خویش همچون سرو، ایستاده خواهم بود

زنم آنگاه به قلب اهریمن ، نعره

زهمچون نعره هایی که

منادی باز خواند چند آیاتی

و آیاتی دوباره زندگانی را

چه شوکت بخشدم در آزمون خویش

وگر باشد مجال دوره دیگر

کنون برخیز

کنون برخیز یکجا با صدای مرغ زیبای سحر خیزی

که تا شوییم گرد روز گار بی مرووت را

و آنگاهی ، سرود عشق میهن را

بدامان پراز عشق وصفایی ها ،مشتاقانه آغازیم

واز دریای عشق واز رگ سازش

حروف ونکته های دل

شود جان ، هم زجان بهتر

که گویم راز عشقش

برزبان خویش




تاریخ: دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

اینم دل سوزان کشور عزیزمان

بالاخره با تلاش و تقلای برخی وطن دوستان و بیگانه پرستان  البته دعاهای برخی از انسیه و اجنه ،والبته علی رقم مخالفت ها و ولخرجی های برخی از همسایگان محترم پیمان استراتژیک مابین آمریکا و افغانستان امضاء شد. عده ای این پیمان را به نفع افغانستان و دیگران به ضرر کشور می دانند.نظرشماچیست...

برای روشن شدن این موضوع سری به اعضاء کابینه زدیم تا ببنیم نظر دولتمردان افغانستان در این رابطه چیست؟ لذا از هریک از آنان پرسیدیم که از پیمان استراتژیک بین  دو کشور چه می دانید؟ و آیا آن را برای افغانستان مفید می دانید یا مضر؟

رئیس جمهور: برادر جان این چه سوالی است. آمریکا طی این ده یازده سال بیشتر از یک پدر دلسوز برای افغانستان و بخصوص برای اینجانب زحمت کشیده از جمله اینکه هرگاه مخالفی در راه ترقی کشور وجود داشته، توسط سربازان خیٌر آمریکایی ترور شده است.این خود از مهمترین فواید حضور دائمی آنان در افغانستان است.

وزیر داخله: آنقدر می دانم که در پیمان استراتژیک زحمت بنده کمتر شده زیرا آمریکا تعهد داده تا به آرامش رو ح و روان و تفریح و خورد و خوراک زندانیان افغانستانی بیشتر برسد تا آنها به فکر فرار از زندانها نیفتند و باعث آبروریزی این جانب نگردند. همین برای من کافی است.

وزیر صنایع و معادن: من متن پیمان استراتژیک را مطالعه نکردم اما گمان می کنم یکی از مفاد آن این است که اگر قرار شد آمریکایی ها در مسیر پایگاه های نظامی خود جاده یا تونلی در مسیرهای صعب العبور احداث کنند، باید خاکها و سنگهای به درد نخور آنرا با خود به کشورشان برند، تا از آلودگی محیط زیست افغانستان کاسته شود./واقعا چه کشور دلسوزیه فقط نمیدونم چرامیترسم سربازان فرق ثروت ومنابع رابا خاک ندانند انها را جمع کرده ببرندنه بابا خدانکنه اونا اینقدر شعور دارن/

وزیر عدلیه: مهترین تبصره این پیمان که مربوط به وزارتخانه اینجانب می باشد این است که هر جرمی که نیروهای آمریکایی مرتکب شوند، نیازی نیست قاضی های افغانستان آنان را محاکمه کنند و باید در کاخ سفید مورد بازپرسی قرار گیرند. همین امر سبب می شود تا مجریان عدالت کشور وقت بیشتری داشته باشند تا به امور مردم رسیدگی کنند. به نظرم این یکی از مهمترین بخشهای این پیمان است./پس با این حال حتی ازاین پس نمیتوانیم به یک سگ امریکایی حتی بد بد توخ کنیم /

وزیر مبارزه با مواد مخدر:  ظاهرا آمریکا در این پیمان وعده داده است تا مسئولیت مبارزه با کشت و تولید مواد مخدر را از انگلیس گرفته و به نیروهای داخلی واگذار نماید. بدین طریق درست است که مسئولیت وزارتخانه ما بیشتر می شود اما دیگر کسی نمی تواند به کشور دوست و برادر آمریکا، اتهام دست داشتن در کشت و تولید مواد مخدر را بزند و تلاش کند که کاخ سفید را بدنام نماید.

وزیر انکشاف دهات: بنده آنقدر درگیر رسیدگی به امور روستاییان عزیز کشور هستم  که فرصت فکر کردن به این مسائل جزئی و پیش پا افتاده را ندارم. بگذاربد هر کس هر کاری می خواهد بکند. مادرم به من آموخته که اگر می خواهی کسی به کارت کار نداشته باشد، تو هم به کار کسی کار نداشته باش./حرف ایشان را که باید تماما با اب طلا بنویسیم و بگذاریم درست وسط پرچم افغانستان/

وزیر امور مهاجرین: اینجانب متن کامل پیمان استراتژیک را مطالعه نمودم و بسیار خوشحال شدم از این که آمریکا این افتخار را به ما داده است که نظامیان خارجی من حیث یکی از اتباع افغانستان باشند. بدین طریق ما هم مهاجر در خارج از کشور داریم و هم مهاجر در داخل کشور. اما این کجا و آن کجا.

وزیر اقوام و قبایل: از مهمترین فواید حضور دائمی آمریکا در افغانستان یکی کردن همه اقوام است. براساس این پیمان باید همه تلاش نمایند تا اختلافات قومی برطرف گردد. بدین ترتیب که باید تاجیک پشتون شود، هزاره پشتون شود، ازبک و ترکمن هم پشتون شوند، پشتون هم که پشتون است. تا دیگر در تقسیم خدمات بین اقوام تبعیض صورت نگیرد.

وزیر کار و امور اجتماعی: خدا پدر آمریکا را بیامرزد با امضاء این سند همکاری. ما واقعا با کمبود کار و افزایش بیکاری در کشور مواجه بوده و هستیم . لذا امیدواریم براساس این طرح و پیمان چند شغل جدید ایجاد گردد تا هم جوانان بیکار نباشند و هم بنده به عنوان وزیر کار و امور اجتماعی کاری انجام داده باشم.

وزیر اطلاعات و فرهنگ: حقیقت امر این است که من این چند روز درگیر رسیدگی به امور این تلویزیونهای خصوصی هستم که هرچه خواستند پخش می کنند و فکر می کنند که این کشور بی در و پیکر است . اما فکر کنم آمریکا در این پیمان تعهد داده تا اگر افغانستان پخش فیلم های مبتذل هندی را متوقف سازد، جدیدترین فیلم های زبان اصلی سال را بطور رایگان بین مردم ما توزیع می کند تا جوانان ما از مطالب روز دنیا عقب نمانند./حتمااین فیلم ها ازنوع امریکایی ومطابق باشرع مقدس اسلام می باشد حتما همین طور هست شک نکنید/

وزیر حج و اوقاف: در صداقت آمریکا و در اینکه آمریکا همیشه مدافع حقوق افغانستان بوده، هیچگاه نباید شک کرد. من مطمئنم اگر امریکا می توانست بیت الله را به کابل انتقال دهد حتما اینکار را می کرد. همانگونه که برای سربلندی مردم افغانستان نزد خدا، بیش از نیمی از خاک افغانستان را وقف خاک پاکستان نموده است.

وزیر مالیه: آمریکاییها همیشه برای افغانستان مفید بوده اند. چه قبل از امضاء سند همکاری و چه بعد از آن. گواه این ادعا هم این است که تنها کشوری که به افغانستان بدون توقع و بی منت پول می دهد، آمریکاست. آمریکاییها هیچگاه از شخص بنده بازخواست نکرده و نگفته اند که این همه پولی که به کشور واریز شد، در کجا خرج شده است./ازانجایی که شما ادم خوبی هستید امریکا کاملا به شما اعتماد دارد ومیداند این پول ها صرف ساخت وطن میشود حتما همین طور است شک نکنید/

وزیر دفاع: شخص حقیر کاملا موافق مفاد این پیمان هستم، چرا که دیگر با حضور دائمی نظامیان آمریکایی و ایجاد پایگاه های دائمی نیازی به فعالیت بیش از حد سربازان اردوی ملی نیست. هر کدام از همسایه ها که چشم طمع به کشور ما داشته باشند، آمریکا آنها را به شدیدترین حالت سرکوب می کند. این انصافا بسیار به نفع افغانستان است/اصلا چه طوره مابریم بیرون این کشور وبدیم تحویل شما/. hczv0j7n000v2xxd6f5c.jpg

وزیر تحصیلات عالی: باید بسیار خدا را شکر کرد زیرا با حضور دائمی آمریکا در افغانستان،جوانان ما آنگونه که شایسته هستند تربیت می شوند. انشالله به یاری خدا به زودی کابل تبدیل به یکی از شهرهای اروپا مانند تورنتو، نیویورک، بستون و حتی واشنگتن خواهد شد!!!

 

 

برگرفته از وبلاگ دوستان




تاریخ: دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

هزاره ها ساکنان بومیان افغانستان

از نظر زبان شناسی، هزاره ها و مغولهای افغانستان به هم دیگر رابطه و قرابت تکوینی و پیدایی ندارد… و هزاره ها قبل از مهاجمین مغولها در هزارجات متوطن بوده‌اند و منشأ خیلی قدیمی‌تر دارد که امروز قابل تشخیص نیست.» [۵]

۴)                  موسیو فوشه رئیس هیئت باستان شناسی فرانسه در افغانستان نیز مردم «هزاره» را از

ساکنان قدیمی افغانستان، پیش از اسکندر می داند. وی مغولی بودن قوم هزاره را به سختی رد کرده چنین می نویسد:

«توجیه وجود یک قوم به این غرابت، در قلب جبال مرتفع افغانستان بسیار مشکل است. البته مدتی است که این مسئله را به طریق بسیار ساده‌ای حل کرده بودند. می‌گفتند بدون هیچ شک مردم هزاره از قبایل مغول می‌باشند. [۶]

 

 

 

خاور شناسان غربی و افرادی چون: فریر، یوشع هارلان،[۱]  میخایل ویر، موسیو فوشه، و محققان هموطن ما چون پوهاند حبیبی، حسین نایل، پوهاند دکتر جاوید، پوهاند عمر صالح، پروفیسر علی اکبر شارستانی، شیرمحمد ابراهیم زی و آریان پور بامیانی و… میگویند که هزاره ها از بومیان و باشندگان اصلی مملکت اند.

  • ۱) فریر فرانسوی: «هزاره ها در زمان حملات اسکندر در همان محلی زندگی می کردند که فعلا بود وباش دارند. و دلیل وی نوشته های «کورتس» مورخ قدیم یونانی است.»[۲]
  • ۲) یوشع هارلان امریکایی: «هزاره از تزویج متقابلة باختری (بلخی) های قدیم و تاتارهای قدیم به وجود آمده اند.»[۳]

آریانپور این سخن هارلان را در کتاب خود ذکر کرده و افزوده است: «در اینجا میتوان گفت که نظریة هارلان پرده از روی یک حقیقت بر می‌دارد و آن اینکه سلاطین کیانی و شهزادگان آریانی و گُردان زابلی غالباً از چین دوشیزه های شاهان و اعیان را همسر انتخاب می‌کردند. آنچه از گفتار مورخان و شعرا بر می‌آید، نیز این مطلب را که همسران شاهان و شهزادگان و پهلوانان مشهور زابلی غالباً چینی بوده‌اند‏، تأیید میکنند.[۴]

  • ۳) میخایل ویر: «از نظر زبان شناسی، هزاره ها و مغولهای افغانستان به هم دیگر رابطه و قرابت تکوینی و پیدایی ندارد… و قبل از مهاجمین در هزارجات متوطن بوده‌اند و منشأ خیلی قدیمی‌تر دارد که امروز قابل تشخیص نیست.» [۵]
  • ۴) موسیو فوشه رئیس هیئت باستان شناسی فرانسه در افغانستان نیز مردم «هزاره» را از

ساکنان قدیمی افغانستان، پیش از اسکندر می داند. وی مغولی بودن قوم هزاره را به سختی رد کرده چنین می نویسد:

«توجیه وجود یک قوم به این غرابت، در قلب جبال مرتفع افغانستان بسیار مشکل است. البته مدتی است که این مسئله را به طریق بسیار ساده‌ای حل کرده بودند. می‌گفتند بدون هیچ شک مردم هزاره از قبایل مغول می‌باشند. [۶] به علاوه «هزاره» در زبان فارسی به معنی «هزار» است و چون چنگیز لشکریان خود را به دسته‌های هزار نفری تقسیم می‌کرد؛ بنابراین ابوالفضل[۷] نویسندة تاریخ اکبرشاه چنین اظهار نموده است که این مردم کوهستانی قسمتی از لشکریان چنگیزند که در آن محل باقی مانده‌اند. تمام نویسندگان بعد از او هم این مطلب را تکرار نموده‌اند، بدون اینکه از خود سئوال کنند چگونه یک فوج هزار نفره از لشکریان چنگیز در میان این کوههای سخت به حال خود واگذاشته شده‌اند و چگونه ملتی را تشکیل داده‌اند؟!

برای اینکه این مطلب را بتوانند تا اندازه‌ای به حقیقت نزدیک کنند لازم دیده‌اند ابتدا ثابت کنند که این ناحیه تا قرن هفتم هجری غیر مسکون بوده است. ولی متاسفانه کاملاً بر عکس این مطلب به ثبوت رسیده است. خوانندگان به خاطر دارند که در اوایل قرن اول هجری «هیوان تسانگ» همراه یکی از پادشاهان افغانستان که در اطراف کشور خود گشتی می‌زد تا هم مالیات عقب افتاده را وصول کند‏، هم قدرت مرکزی را به قبایل اطراف نشان بدهد، از این نقطه نیز عبور کرده است. وقتی مسافر مزبور به اتفاق کاروان‌ شاهی وارد هزارجات می‌شود، هوای سرد و خلق ناهنجار ساکنین را که حتی زبان شان با زبان همسایگان اختلاف داشت، یادداشت می‌نماید و به همین طریق از قیافه چینی مآبی که امروز هم مردم این ناحیه دارند، تعجب می‌کند. همانطوریکه مسافر انگلیسی، «مورکرافت» (Moorcraft) که مستقیماً از «لاداخ» (Ladakh) می‌آمده،‌ وقتی به هزاره رسیده اظهار نموده که در کوههای افغانستان همان مردمی را مشاهده نموده که در تبت شرقی دیده بود. از این هم بالاتر اینکه هزار سال پیش از مسافرت هیوان تسانگ (۳۳۰ ق. م) اسکندر ناچار شد از جنوب به طرف شمال از جبال افغانستان عبور نماید. مورخان او می‌نویسند که اسکندر یک نوع «بربری[۸]»‌ های تازه‌ای مشاهده کرد که از دیگران بسیار سرکش‌تر بودند. شرحی که «کنت کورس» از خانه‌های گلی آنها می‌دهد با آنچه مسافری بنام «فریر» (Ferrier) نقل می‌کند و آنچه امروز هر مسافری می‌تواند به چشم ببیند، کاملاً تطبیق می‌نماید. این مدارک مسئلة نژادی مهمی را روشن می‌نماید که اهمیت آن از مسئلة خصوصی هزاره تجاوز می‌کند. این مطلب به ما نشان می‌دهد که در حقیقت نه فقط فلات‌های مرتفع ماورای هیمالیا، بلکه تمام دنباله‌های جبال هندوکش تا منتهی‌‌الیه غربی آن، در زمان قدیم محل سکونت قبایلی از نژاد چینی و تبتی بوده است. فقط دستة غربی این قبایل به علت هجوم و عبور قبایلی که از شاهراه تهاجمات هندوستان عبور کرده‌اند، از قسمت شرقی جدا گشته‌اند. تنها به این طریق می‌توان دو مسئلة مهم جغرافیایی را توجیه نمود. ابتدا اینکه کشور هزاره یکی نیست، بلکه دو کشور هزاره موجود است. یکی آنکه در بالا از آن بحث شد، و دیگری در طرف دیگر بریدگی ناشی از معبر شمال غربی، در کوههایی که ساحل چپ انحنای بزرگ رود سِند را احاطه کرده‌اند. و بنابر این مجاور با بلتستان و لاداخ  می‌باشند.»[۹]

پوهاند عبدالحی حبیبی تمام سخنان موسیو فوشه را در کتاب خود نقل کرده و نظر وی را تأیید کرده می نویسد: دربارة هزاره و سرزمین هزارجات که اصطلاحی متأخر است گاه گاهی نویسندگان و جستجوکنندگان چیزی نوشته و یا گفته‌اند که معلومات ایشان نیز به دورة متأخر و بعد از تاخت و تاز چنگیز مربوط است و آنقدر ارزش و اعتبار تاریخی ندارد. [۱۰] 

مرحوم حبیبی سپس تصریح میکند که: «این شکاکیت عالمانة موسیو فوشه خیلی بجاست و ما نمی‌توانیم در مقابل منطق مسلم تاریخی تنها بر روایت ضعیف و احتمال نا استوار ابوالفضل و پیروان او اتکا کنیم … باری کلمة هزاره نیز با چنین نظر محدود و غیر علمی به سبب التباس آن با «هزارة» چنگیز، دستخوش مورخان کوته نظر گردید؛ در حالیکه این نام در تاریخ سوابق طولانی قبل از چنگیز دارد و دلایلی موجود است که این مردم در قرون متمادی قبل از آن هم درین سرزمین ساکن بودند.»[۱۱]

۵)   پوهاند دکتر جاوید و پوهاند عمر صالح گفته اند: هزاره ها جماعتی از تاجیکان است که در ناحیة تاریخی غرجستانِ هزاره جات سکنا دارند. اینها پیش از حمله مغول از ساکنان بومی و اصیل سرزمین افغانستان بوده و بنام غرجستانی معروف بوده اند.[۱۲]  

۶)   شیرمحمد ابراهیم زی گنداپوری مورخ پشتوزبان (۱۳۱۱ قمری) نوشته است: «ابوالفضل (دکنی) این مردم را از نسل اولاد فوج مانگوخان نبیرة چنگیزخان گفته است. لکن این قول اصلی ندارد. چرا که قبل از عهد چنگیزخان این قوم الوسی کلان و خلقی بسیار بوده است … بابرشاه در تصنیف خود بیان نموده که مردم هزاره، زبان مغول دارند. مگر مرادش به خوبی معلوم نمی‌شود. او (بابرشاه) ترکمان را قصبة هزاره می‌نویسد و توک دری (نکودری) را شامل هزارة کوهستانی می‌نماید و می‌نگارد که ترک و ایماق در میدان سکونت دارند. به قیاس نمی‌آید که در زبان شان این قدر الفاظ ترکی چرا هستند؟ اگر مغول یا چرکس هستند پس ترکی چرا نمی‌گویند و به زبان فارسی چرا تکلم؟ الخ. و از این مستفاد شد که قبل از خروجِ افغان بر غزنی و دیگر اقطاع جنوبی، هزاره نیز سوای تاجیک قابض بودند. که اوشان را افغان تدریجاً طرفِ هزارستان کشیدند.»[۱۳]

زین العابدین شیروانی سیاح سده سیزده هجری (۱۲۴۷ه، عهد امیر دوست محمد خان بارکزایی، جد سوم عبدالرحمن) در باره قوم هزاره و جغرافیای هزارستان نوشته است: «هزاره نام طایفه ای مشهور است. آنان امتی بسیار و قومی بی شمارند… طول ملک آنها دو ماهه راه و عرضش بعضی کم و بعضی از سه روز تا ده روز میشود. از مشرق به ولایت چترال و جبال بدخشان و از مغرب به ملک خراسان و از جنوب به زابل و کابل و از شمال به سرزمین تخارستان محدود است. همه بلادش کوهستان و بسیار سرد و زراعت در آن بسیار کم است. خوراک شان بیشتر گوشت گوسفند و جامه های شان پشم و اندکی کرباس است. نمک در آن دیار بسیار کم و آبش گوارا است. از بسیاری و تندی آن جماعت سخنان عجیب شنیده شده است. اما آنچه به تحقیق رسیده گویا پانصد هزار خانه (قلعه) دارند و عموما مذهب امامیه دارند. و نزدیک بیست هزار آنها غلات اند و نزدیک دوازده هزار خانه حنفی اند. عموما کوهی و بی معرفت، اما طایفه شجاع و دلیر و در مهمان نوازی ممتاز اند. نفاق در میان شان بسیار است چنانچه دو طایفه با هم اتفاق ندارند.» [۱۴]

 

شیروانی در باره نسب هزاره هاافزوده است: « در باره نسب شان آن گونه که خود شان می گویند: ما از فرزندان هزار نفری هستیم که به منظور بستن آب زیادی در بندی عظیم  کار می کردند و هر چند تلاش کردند نتوانستند راه آب را ببندند. صاحب ولایت از طریق طی الارض به آنجا آمد و آن بند را محکم نمود و آن طایفه را از رنج و محنت رهانید. ما از فرزندان آن هزار نفریم و آزاد کرده امیر حیدریم و بدین سبب ما را هزاره می گویند.» [۱۵]

گفتنی است که: شیروانی در باره نسب افغانها نیز نوشته است: افغان جماعت و قومی مشهور اند. اصل ایشان دو فرقه به نام ابدالی و غلجایی است. در نسب افغان اختلاف فراوان است. ۱) صاحب مؤید الفضلاء گوید که: در زمان حضرت سلیمان ابن داود شخصی بوده به نام افغان، هنگامی که آن حضرت مسجد اقصی را میساخت، افغان را سرکارگر مسجد نمود. طایفه افاغنه از نسل اویند. ۲) بعضی از انساب نویسان گفته اند که جماعت افغان از فرزندان اسحق ابن ابراهیم اند. ۳) جمعی گویند از نسل قبط ابن مصر اند که پدران شان در عهد موسی از مصر فرار نمودند و در کوهستان مشرق ایران پناه گرفتند.

در زمان قدیم طول مسکن آن قوم از سواد تا قصبه سوالی باجور و عرض آن از قصبه حسن ابدال تا قندهار بوده است. اکنون جماعت افغان از حساب بیرون اند. اما آنچه در بلاد هندوستان و کشمیر و کابل و زابل و خراسان و سند سکونت دارند، نزدیک چهل لک (چهار میلیون) خانوارند که هر لک آن صد هزار خانه میباشد.

آن طایفه در قدیم الایام کافر بوده اند؛ اما معلوم نیست که چه ملت داشته اند. در زمان بنی امیه خالد ابن عبدالله مخزومی از نوادگان ابوجهل به حکم خلفای مروانی مأمور حکومت کابل شده و بعد از چند گاه معزول گشته، با توابع و لواحق خود میان جماعت افغان رفته با اقوام افاغنه مختلط گردید. بدین سبب جماعت افغان مدعی اند که ایشان از نسل خالد ابن ولید اند. این کلام غلط محض و محض غلط است. زیرا که خالد ابن ولید به خراسان و کابل نیامده و ذکر نشده که اولاد او نیز آمده باشند.

بلی! یکی از پدران ملوک غور به نام «سور» در میان آن طایفه رفته از ایشان دختری به نام «امنا» گرفت. طایفه لوری و سیور از نسل آن دختر اند. قوم ابدالی که ایشان را درانی نیز گویند از نسل حسن ابدال است و قبر او در سه منزلی پیشاور در راه لاهور واقع بوده و جمیع طوایف ابدالی بدو منسوب اند… مانند پوپل زای و اچک زای و اسحق زای و بارک زای. گویا نزدیک ده لک (یک میلیون) خانه از فرزندان حسن ابدال بوده باشد.

جماعت ابدالی می گویند که فرقه «غلجه» در اصل غِلن زای (غِلزای) بوده و غِلن در لغت ایشان به معنی حرام و زنا باشد. یعنی حرام زاده و از زنا به عمل آمده. [توضیح مطلب اینکه] چون مردی ابدالی با دختری فساد نمود، از وی پسری به دنیا آمد، چون پدرش معلوم نبود لاجرم به غلن شهرت یافت و فرزندانش را غلن زای گفتند و از کثرت استعمال غلجایی گشت. و الله اعلم بحقایق الامور.

عموما طایفه بی ادب و راهزن و قطاع الطریق و شیخ نجد را رفیق اند… عموما شجاع و دلیر و مهمان نواز و بسیار متعصب اند. بسیار زیبا و خوش پیکر  بوده و بالخصوص زنان شان در حسن و جمال ممتاز اند. سواد اعظم افغان از اهل سنت و جماعت فرقه حنفی مذهب اند و کمی شیعه امامیه اند و زبان خود را پشتو خوانند و اهل هندوستان ایشان را پتهان نامند. [۱۶]

ابن اثیر (قرن ششم) در رخداد سال ۳۹۷ هجری ذیل عنوان «داستان جنگ یمین الدوله با مردم هند و افغان» جایگاه نخستین افغانها را در بیرون منطقه غزنه و در مسیر هند دانسته و نوشته است: «در این سال یمین الدوله برای جنگ به هند سپاه گرد آورد و … از غزنه بیرون رفت و نخست در راه به یک سره کردن کار افغانان آغاز نمود که کافر و کوه نشین و تباهکار بودند، و در میان مساکن خویش و غزنه راهزنی می کردند.» [۱۷]

 

۷)   پروفیسر علی اکبر شارستانی استاد ادبیات دانشگاه کابل و حسین نایل نیز هزاره ها و سرزمین غرجستان را باستانی و تاریخی میداند.[۱۸] حسین نایل میگوید: «ملیت هزاره یکی از قدیم ترین و بومی ترین مردم این سرزمین میباشند که بنا بر عللی نا شناخته و بی انعکاس مانده است. [۱۹]  انتساب دو نام «هزاره» و «هزارجات» به عساکر چنگیزخان نیز یک استنباط کاملا غیر واقعی و غیر محققانه است. زیرا به استناد مدارک، کلمة هزاره … پیش از ظهور چنگیز موجود بوده [۲۰] [و] از اوایل صده هفت هجری کلمه هزاره کم کم به وجود آمد و مورد پذیرش قرار گرفت و این مسلما قبل از حمله چنگیزخان به این سرزمین است.» [۲۱]

۸)    تقی خاوری نویسندة ایرانی در کتاب«مردم هزاره و خراسان بزرگ» چنین گوید: «اما مسئلة مهم قبل از دورة ایلخانی [مغول] است که قضیه مبهم مانده، و همین سبب شده که برخی محققین به نظریه‌ای واهی استناد کنند و هزاره را از اعقاب چنگیز بپندارند. حال آنکه ساختار قومی هزاره را ششصد و به روایتی هفت صد طایفه شکل می‌دهد. و این همه طوایف متنوع غیر ممکن است که نشأت گرفته از یک سلسلة قومی یعنی مغول باشد.[۲۲] بدون تردید هزاره‌ها از دیرباز ساکن افغانستان بوده‌اند. این را اگر چیز دیگری به اثبات نرساند، دست کم زبان هزاره خود گواهی بر این پیشینة تاریخی است.[۲۳]

۹)   تیمور خانوف نویسنده تاجیک تبار «تاریخ ملی هزاره» که طرفدار مغولی بودن هزاره ها است، در ضمن که فرضیات آشفته و متضاد خاورشناسان غربی و روسی چون «بارتولد» «بیکن» «دورن» «فردیناند» «پطروشفسکی» «شورمن» «برمودین» و… را در باره ترک مغولی و یا نکودری بودن هزاره ها شرح میدهد تصریح میکند که: « اما رشید الدین و حافظ ابرو و جوزجانی [مورخ عصر چنگیز در طبقات ناصری] ثابت میسازند که : نه خود چنگیز و نه هیچ یک از فرماندهان عسکری اش فرمان اسکان را در مناطق فعلی هزارجات صادر نکرده بودند، لذا منشأ تشکل هزاره ها قسما به حملات چنگیز خان ارتباط نمی گیرد، طوری که آن رابطه به نوبت خود با تکامل سایر ملیتهای ساکن افغانستان نیز مربوط می شود. بنا بر این هیچ گونه دلایل موثقی وجود ندارد که هزاره ها باقی ماندگان عساکر چنگیز باشند.»[۲۴]

۱۰)  آریانپور بامیانی نوشته است: «وقتی متوجه قوم هزاره می شویم . به زبان و آداب و رسوم و مشخصات آنان و بسیاری از عناوین قومی باستانی و قرون وسطایی که اکنون بر طوایف هزاره کاربرد دارند و همچنین وقتی به فریاد هزاره ها از زیر شلاق و خنجر آبدار محمود غزنوی و غُزان[۲۵] و ترکان و سلجوقیان و رویارویی مغولان و کله منارهای تیموریان و کشمکش های صفویان و بابریان و نادر قلی افشار و جلادهای امیر عبدالرحمن گوش فرا می دهیم ، می بینیم که خراسانیان پر آوازه همین هزاره های مغلوب و محروم از همة پدیده ها و دستاوردها می باشند.» [۲۶]

نظر نگارنده:

گرچه امروزه سخن راندن از نژاد و قوم خالص در جهان به کلی سهو و اشتباه است و مسلم است که در طول تاریخ، اختلاطها و جابجایی های فرهنگی و قومی بسیاری در بین ملل و جوامع بشری رخ داده است، اما نگارنده نظریه بومی بودن جامعه هزاره در افغانستان و سخنان طرفداران این نظریه را مستدل  و قناعت بخش و محکم و قابل دفاع میداند و با تکیه به اسناد و دلایل قناعت بخش و شواهد قابل قبول میتوان گفت که: بخش اعظم و پیکره اصلی هزارگان و بسیاری از طوایف و اقوام آن از بومی ترین ساکنان مملکت اند. تاریخ قوم هزاره که تا پیش از امیر عبدالرحمان به گفته خود وی و به شهادت دیگر منابع تاریخی،  بیشترین نقاط کشور را در دست داشته و از خود مختاری و اقتدار و اقتصاد مناسب برخوردار بودند، با تاریخ ترک ومغول رابطه ای مبنایی و قابل اثبات ندارد و بنا بر دلایل گوناگون به زمان بسیار دور بر می گردد.

۱)   دره های جبال هندوکش و بابا بسیار سخت گذر و سرد بوده و بر اساس منابع گوناگون تاریخی و جغرافی دوره اسلامی، تا دوره امیر عبدالرحمان هزاران دژ بسیار مستحکم در این نواحی موجود بوده و عملا این نواحی بر روی بیگانگان بسته بوده است؛ بدین سبب جا بجایی و اختلاط گسترده جمعیتی در این نواحی بسیار دشوار بوده است. هم چنین در هیچ تاریخی، جابجایی گسترده اقوام بومی با اقوام غیر بومی در نواحی مرکزی افغانستان ثبت نشده است. 

۲)   اگر تواریخ دوره غزنویان ( قرن ۴ هجری) و حمله چنگیز (قرن هفتم، ۶۱۸ هجری) و تیمور (قرن هشتم، ۷۸۲ ) و بابر (قرن نهم، ۸۹۹) را در منابع عربی و دری دوره اسلامی (مانند طبقات ناصری،[۲۷] تاریخ سیستان، نخبت الدهر دمشقی[۲۸]  احسن التقاسیم مقدسی شامی، تاریخ یعقوبی، تزوکات تیموری و توزک بابر یا بابر نامه و…) بررسی کنیم، به روشنی می بینیم که از قرن چهارم تا اوایل قرن هفتم هجری (زمان ورود چنگیز) مردمی با مشخصات همسان مذهبی و زبانی که شیعه مشرب و دری زبان بودند، به نام غرجستانی و غوری و بامیانی در سرزمین غورستان و بامیان زندگی می کردند و در جنگها و نزاع هایی که میان آنها و غزنویان و یا مغولان رخ داده ، بارها از آنها و شاهان شان نام برده شده است. یعنی در قرن چهارم مردمی شیعه مشرب و دری زبان به نام غرجستانی و غوری از خاندان سام و شَنسب در برابر سلطان محمود غزنوی مطرح اند و در اوایل قرن هفتم ، همان مردم بنام غوری و بامیانی در غورستان و بامیان در برابر چنگیز ایستاده اند و در حدود یک و نیم قرن پس از  چنگیز یعنی در اواخر قرن هشتم هجری نیز غوریان بنام شاهان آل کُرت غوری در هرات در برابر تیمور ایستادگی کردند- تیمور در کتاب تزوکات تیموری تصریح کرده است که وی آخرین پادشاه آل کُرت غوری را در مقرش در قلعه اختیارالدین هرات ، کشته است- لیکن در کمتر از یک و نیم قرن پس از تیمور، یعنی در اواخر قرن نهم هجری، باز هم همان مردم با همان مشخصات همسان مذهبی و زبانی ولی بنام هزاره در غورستان و در هرات و حوالی آن و نیز در جلال آباد و جاهای دیگر با مهاجمان بابری درگیر میشدند.

ناصر خسرو بلخی در سده پنجم هجری در دیوان خود از تنبور هزارگی که امروزه در میان این مردم بنام دمبوره یاد میشود، بنام «تار هزاره» یاد کرده و نوشته است:

بسی کردم گه و بیگه نظاره -  ندیدم کار دنیا را کناره

سخن صحبت گذارد نغز و زیبا -  که لفظ اوست منطق را گزاره

هزاران قول خوب و راست و باریک -  ازو یابند چون تار هزاره[۲۹]

ازین نوشتار مورخان و جغرافیون از سده چهارم تا سدة نهم هجری بدون هیچ تردیدی دانسته میشود که غوریان و غرجستانیان، جدا از  افغان و ترک و تاجیک بوده و بجز هزاره ها هیچ کسی دیگر نبوده اند. 

۳)  مطلب سوم اینکه: جبال مرکزی افغانستان که امروزه بنام جبال هندوکش و بابا یاد میشود، در اَوستا بنام جبال البرز و اُوپارسِین و در بُندِهِش پهلوی بنام اَبرسِین و کوه پارس و در منابع یونانی بنام پاراپامیزوس و در شاهنامه و کتاب های لغت و جغرافیای دری و عربی دوره اسلامی، بنام های زابلستان، مُلک سام، غرج الشار و غورستان یاد شده است و یوسف ریاضی هروی از غورستان بنام بربرستان یاد کرده است.

اگر متون مقدس ویدی و اوستایی و متون کهن تاریخی را دقت کنیم، می بینیم که: ساکنان اصلی و باشندگان بومی سرزمین های پیرامون جبال هندوکش و بابا (بلخ و بامیان و زابلستان و سیستان) در اَوِستا بنام آریان، و در شاهنامه ها بنام بلخی و زابلی، و در منابع غربی بنام باختری و بربری، و در زبان مورخان و جغرافیون عرب بنام خراسانی و غرجستانی و غوری، و سرانجام در قرن هشتم نهم هجری، همان مردم با همان ویژگی های همسان زبانی و مذهبی و فرهنگی و جغرافی، بنام هزاره یاد شده اند، و از زبان آنها نیز بنام های آریانی و زابلی و دری نام برده شده است.   

نامهای اوستایی و شاهنامه ای طوایف هزاره چون: کَیان، هَجیر، گودرز، رامو، رامین، بَرمک، پَشین، زاولی، بیری، پهلَوان، شیران، پولاد، نیکه، باکه و… و نامهای پارسی مناطق و قریه‌ها و طوایف هزاره، و واژگان اوستایی و دری کهن و گویش اصیل و نجیبِِِ زبانِ دریِ سبک خراسانی پیران و کودکان هزاره که بدور از سواد و کتب لغت، در کوهستان ‌های دور افتاده و منزوی غور و غرجستان و بامیان و … زندگی می‌کنند، ما را وامیدارد که به ناتاریخ های معاصر شک کرده و تاریخ را از نو بخوانیم. اگر این نامها و عناوین تاریخی و گویش هزارگی با شیوة علمی زبان شناسی تاریخی و بی طرفانه، بررسی شود و با اَوِستا و شاهنامه‌ها و با متون کهن تاریخی و ادبی از یکطرف  و با ویرانه شهرها و دژهای باستانی و تندیس ها و تصویرهایی به چهره هزارگی از طرف دیگر، تطبیق گردد، بدون تردید نتیجه جدید و قابل دفاع به دست می آید.

 

با توجه به این نکات ملموس و مشهود، که بیشترین طوایف اوستایی و شاهنامه ای ، در میان هزاره ها و بنام هزاره زندگی میکنند، و مرکزی ترین سرزمینهایی چون زابلستان و بامیان و غورستان قرون میانه که در  اوستا و شاهنامه بنام سرزمین آریان ها نام برده شده، امروزه مسکن هزاره ها میباشد و با توجه به این که در گویش هزارگی  لغات اوستایی و دری کهن فراوان دیده میشود و مذهب و زبان هزار ها نیز به مذهب و زبان غوریان قرون میانه نزدیک تر است؛ لذا مغرضانه و یا ساده لوحی خواهد بود که گفته شود تاریخ جامعة هزاره جدا از تاریخ بلخ و بامیان و سیستان و نیمروز و زابل وکابل و غور و غرجستان و جدا از کتاب اَوِستای زردشت و شاهنامه و جدا از تاریخ کَیانیان و تاریخ ادبیات دری قابل بر رسی است.

۴)  دلیل چهارم بر قدمت مردم هزاره اینکه: از کهن ترین تندیسهای طلایی و مسی و سنگی و سفالی و گچی باقی مانده از دوران مهری (خورشید پرستی) و یونانوباختری و بودایی که از بلخ و کاپیسا و بگرام (شمال کابل) و غوربند و بامیان و جلال آباد و قندهار پیدا شده و نیز از تصویرهای رنگی در مزگت های اطراف و رواق سرخ بت و خِنگ بت بامیان و معابد دره ککرگ بامیان و… فهمیده میشود که همان ساکنان باستانی و بومی این حوزه که در اوستا و شاهنامه ها و تواریخ خود، خویشتن را آریان و بلخی و زابلی و خراسانی و غوری و غرجستانی و سرزمین خود را بنام ایرانویجه یا ایران و زابلستان و خراسان و غرجستان خوانده و از خود افسانه ها و اسطوره ها و شاهنامه ها و ادبیات دری و آثار عظیم مدنی و فرهنگی به یادگار هِشته اند، غالبا قیافه و چهره شان  به قیافه و چهره بومیان آسیا و دراویدیها و هزاره ها نزدیک تر بوده است، تا به قیافه رومی و یونانی. بدون شک اگر امروزه کسی به دنبال بقایای قوم آریای اصیل اوستایی و شاهنامه ای و به دنبال لغات خالص آریانی یا پارسی کهن بگردد، باید به منزوی ترین دره های جبال مرکزی افغانستان مسافرت نماید.

 

 

بدون شک آریان های باختری و زابلی و پارسیان باستانی یعنی ساکنان نخستین و باستانی باختر و بامیان و زابلستان و کابلستان، با آریاهای معروف امروزی یعنی با آلپی سکایی های تورانی چون تخارها و کوشانو هیاطله هم تبار و هم زبان نبوده اند. بر اساس سکه ها و مجسمه های باقی مانده از کوشانیان، و بر اساس تندیسها و نگاره های حوزه بلخ و غوربند و کابل میتوان گفت که: کوشانو هیاطله بر خلاف آنچه مشهور شده است، چهره تخاری و اروپایی داشته اند، و چهره شان از چهره آسیایی و دراویدیها و هزاره های کنونی (چشم بادامی و بینی کوتاه) متفاوت بوده اند.

نگارنده از کسانی که از یک طرف می گویند، هزاره ترک و مغول است و از طرفی می گویند که آنان مردم بومی مملکت اند، می پرسد که: اگر هزاره ها در سرزمین افغانستان هم بومی اند و هم آریا و زابلی و خراسانی و غرجستانی و غوری نیستند، پس نام این مردم در ادوار مختلف تاریخ چه بوده است و ریگ بَید و اوستا از کدام آریا و شاهنامه ها از کدام زابلی و کابلی و متون تاریخی دورة اسلامی از کدام خراسانی و غرجستانی و غوری سخن می گویند؟ اگر آریاهای اوستایی و زابلیان شاهنامه و خراسانیان و غوریان دری زبان و شیعه مشرب در دورة اسلامی، از نیاکان هزاره نبودند پس آنان نیاکان کدام قوم در افغانستان کنونی بودند و بقایای آنان امروزه کیها هستند؟ افغان، تاجیک، ازبک ؟ چطور و به چه دلیل؟

مردم هزاره هم اکنون بیشتر در جبال مرکزی کشور و در ولایاتی مانند غزنی ، هیلمند ، وُرازگان، غور، بامیان، میدان، ننگرهار، کابل، بلخ، قندز، بغلان، سمنگان، پروان، پنجهیر، بادغیس و هرات، با هویت های گوناگون شیعة جعفری، شیعة اسماعیلی، سنی ، تاجیک، افغان، ترکمن، هزاره و… زندگی میکنند و یا در ممالک خارجی مانند: ترکمنستان، مشهد، کویته، کشمیر و… پراکنده شده و به نام اقوام و هویت های غالب خوانده میشوند.

 

نتیجه:

خلاصه و نتیجه اینکه چون : ۱)  بخش مهمی از جغرافیای اوستا و شاهنامه بر حوزه جبال مرکزی افغانستان تطبیق میشود. ۲)  لغات فراوان اوستایی و دری کهن در گویش هزارگی دیده میشود. ۳) طوایفی با نام های اوستایی و شاهنامه ای مانند: کَیان، هَجیر، گودرز، رامو، رامین، بَرمک، پَشین، زاولی، غوری، کبک، بیری، شیران، پهلَوان، پولاد، نیکه، باکه و… در میان مردم هزاره وجود دارند.

۴)  از سرودهای ویدی و اوستایی و متون پهلوی و شاهنامه ها و از بررسی تاریخ فرهنگ و ادب دری و از تندیسهای دوره میترایی (مهری، خورشید پرستی) و دوره یونانوباختری و بودایی که از بلخ و بامیان و غوربند و کابل و سیستان و… با چهره و قیافه مردمان آسیایی کشف شده اند، و از روی علایم و شواهد موجود زبانی و قومی در جبال مرکزی افغانستان به صورت قطعی معلوم میشود که: قومی در پیرامون هندوکش و بابا میزیسته اند که در متون مقدس و افسانه ها و اسطوره های خود خویشتن را آریان خوانده اند. اما آریان آن طوری که معروف شده است، نام نژاد نیست و قوم آریان اصیل اوستایی به هیچ جا مهاجرت نکرده اند. برای این موضوع که این قوم متمدن و شهرنشین پس از قرنها سکونت در دهات و شهرها دو باره به دوره چوپانی و صحراگردی و توحش برگشته و به سمت هند و ایران غربی و اروپا مهاجرت نموده باشند، هیچ دلیل و سند و نشانه ای وجود ندارد. و هم چنین جابجایی و مهاجرت دست جمعی در دره های منزوی و جبال سرکش هندوکش و بابا در هیچ تاریخی ثبت نشده است. ۵) همانطوری که نامهای افغانستان و پاکستان و ایران و تاجیکستان امروزی، نامهای جدید و سیاسی اند، نژاد مشترک «هند و آرین» یا «هند و ایرانی» و «هند و اروپایی» و… که امروزه تاریخ نویسان  غربی و معاصر مطرح کرده اند، نیز یک نام نو و غیر علمی و صرفا یک نامی سیاسی و دروغ محض است و مهاجرت آریاها بجز مهاجرت صدها طایفه چادرنشین آلپی سکایی، یک مهاجرت موهوم و غیر قابل اثبات است.

۶)  شماری از خرابه شهرها و قلعه های باستانی با نامهای اوستایی و شاهنامه ای در این حوزه باقی مانده است. ۷)  تندیس ها و تصویرهای باستانی بسیاری به چهره مردمان بومی آسیایی و هزارگی از حوزه هزارستان کنونی و اطراف آن به وفور پیدا شده است.

لذا بنا بر دلایل و شواهد یاد شده می توان نتیجه گرفت که بخش اعظم مردمی که امروزه بنام هزاره یاد می شوند، با ساکنان باستانی دو طرف جبال هندوکش و بابا که در متون مذهبی و در افسانه ها و اسطوره های خود خویشتن را آریان و کیانی و باختری و زابلی خوانده اند و از خود آثار باستانی و افسانه ها و شاهنامه ها و ادبیات دری را به یادگار گذاشته اند، پیوند تاریخی و تباری دارند. یعنی بخش اعظمی از مردم هزاره، باقی ماندگان آریان ها و کیانیان دورة اوستا و شاهنامه و بقایای بربرها و باختریان دوره اسکندر و بازماندگان زابلیان دورة شاهنامه و وارثان خراسانیان و غرجستانیان و غوریان قرون میانه هستند و این مردم نه تنها از مهاجران بعدی ترک و مغول نیستند، بلکه بیشتر آنان یادگاران اصیل تاریخ و فرهنگ وتمدن چند هزار ساله پیشدادیان و کیانیان و وارثان راستین زبان و ادبیات دری در بلخ و زابلستان اند، که افسانه ها و تاریخ و زبان آنها و نام سلاطین و جغرافیای سرزمین شان و نامهای طوایف آنان در َاوِستا و شاهنامه ها و چهره شان در تصویرها و تندیسهای باستانی بامیان و غوربند و کاپیسا و… به روشنی و گستردگی بازتاب یافته است. به گفته برازنده فرمان روای قرن۴ غرجستان:

نه ترکم نه تازیک نه افغان نه دیو -  نشان دارم از سام و گودرز و گیو

منم پور گرشاسپ آریان نژاد -  منم یادگاری ز هوشنگِ راد.

 

 

 

 

[۱]   هارلان امریکایی در سال ۱۸۲۳م نماینده کمپنی هند شرقی بود و در سال ۱۸۲۶ بخدمت شاه شجاع درآمد و به صفت جاسوس وی به کابل سفر کرد و بعد در سالهای ۳۰ قرن نوزده به خدمت دوست محمد خان درآمد. (تیمورخانوف، تاریخ ملی هزاره، ص۱۲)

[۲]    ر.ک. تیمور خانف، تاریخ ملی هزاره ص۱۹

[۳]    تاریخ ملی هزاره ص۲۱

[۴]   م.آریانپور‏، خراسانیان در قرون وسطی، ص ۲۳۱

[۵]    نائیل، سایه روشنها، ص۲۹

[۶]  ر.ک. به جامع التواریخ رشیدالدین، ج ۱، ص ۳۹۹

[۷]   ابوالفضل دکنی وزیراکبرشاه تیموری هند، ونویسندة تاریخ اکبری در قرن دهم هجری می باشد.

[۸]   بربر Barbares: نامی است که ابتدا یونانیان و سپس رومیها بر ملل بیگانه اطلاق می کردند. هم چنین بربر به ملل آلمانی و مغولی گفته می شد که در قرون ۳ و ۴ و ۵ امپراطوری رومانی را درنوردیدند. (المنجد، چ نوزدهم بیروت، ذیل بربر) بربر. از کلمه یونانی باربار بمعنی غیریونانی مانند عجم بمعنی غیر عرب است. (لغتنامه دهخدا، ذیل بربر) آتنی ها غیر یونانی را بربرمیگفتند چنانکه در داستان های ما غیر ایرانی را تور گفته اند و عرب غیرعرب را عجم‚ غالبا تصور میکنند که بربر یونانی بمعنی وحشی است ولی تصور نمی رود که چنین باشد زیرا در جائی از کتاب هرودوت گوید: سد مونی ها )اهالی شبه جزیره پلوپونس( پارس ها را بجای بربرخارجی گویند. از اینجا منطقی است استنباط کنیم که آتنی ها بجای خارجی بربر می گفتند. (پیرنیا، ایران باستان ص۷۸)

امیرمهدی بدیع‏ نوشته است: ” کلمة « بربر»، کلمه‌ای است بسیار معمولی برای معرفی کسانی که از سرزمین‌ها و شهرهای دیگرند و اخلاق و عادات دیگری دارند و در هر زبان معادلی دارد که معنی آن جز « اجنبی» یا « بیگانه» نیست. وی در پاورقی به نقل از لغت‌نامه فرانسه لیتره. افزوده است که: « در نیمه قرن چهاردهم هنوز برای سخن شناسی چون « نیکول اورسم Nicole Oresme « بربر کسی است که به زبان اجنبی سخن می‌گوید» (امیرمهدی بدیع‏، یونانیان و بربرها، ترجمة احمد آرام، بخش نخست، ص ۷ و ۸ / چاپ ۱۳۴۷،‌ تهران)

[۹]   موسیو فوشه، تمدن ایرانی، صص ۴۳۹ و ۴۴۰

[۱۰]   دکتر عبدالحی حبیبی، جغرافیای تاریخی افغانستان ص ۱۱۳

[۱۱]   جغرافیای تاریخی افغانستان، پوهاند عبدالحی حبیبی، ص ۱۱۴

[۱۲]    ر.ک.  به  حسین نائل، سایه روشنی از جامعة هزاره،  ص۲۹٫

[۱۳]   شیرمحمد خان ابراهیم زی، تواریخ خورشید جهان، ص ۳۱۴

[۱۴] . زین العابدین شیروانی، بستان السیاحه، ص ۶۱۲

[۱۵] . زین العابدین شیروانی، بستان السیاحه، ص ۶۱۲

[۱۶]   زین العابدین شیروانی، بستان السیاحه، ص ۱۰۶ و ۱۰۷

[۱۷]   ابن اثیر، الکامل، ج‏۹،  ص، ۳۰۸ و ۳۰۹

[۱۸]    ر.ک. حسین نایل، ساختار طبیعی هزارجات، ص۴۵

[۱۹]    حسین نایل ، سایه روشنها…، ص۲۷

[۲۰]    حسین نایل ، ساختار طبیعی هزارجات، ص۴۴

[۲۱]   حسین نایل ، سایه روشنها…، ص۴۳

[۲۲]   تقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ص ۸

[۲۳]   تقی خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ص ۴۲

[۲۴]   تاریخ ملی هزاره ص۲۲

[۲۵]  آن غُزان ترک خونریز آمدند – بهر یغما در یکی دره شدند. مثنوی.

[۲۶]   م. آریانپور، خراسانیان در قرون وسطی، ص ۱۱

۲۷]   منهاج سراج جوزجانی، طبقات ‏ناصرى، ج‏۲، صص ۲۳ و ۱۰۷ و ۱۱۷ / و ج‏۱، ص۴۰۸ و ۲۸۵ و ۳۸۵

[۲۸]   محمد انصاری دمشقی، نخبت الدهر (عربی) ص ۲۲۴ /  ترجمة طبیبیان، ص ۳۷۹

[۲۹]   دیوان ناصر خسرو، شماره ۲۱۴

 

برگرفته از سایت غرجستان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




تاریخ: دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

 

این داستانِ یک دکتر است. دکترِ داستانِ ما در حال حاضر در استرالیا زندگی می کند. زندگی بسیار مرفه ای دارد، زندگی که هیچیک از همکلاسی هایش حتی خواب آن را هم نمی دیدند !

همه ی ما می خواهیم در زندگی به بالاترین چیزها دست یابیم. در هر کلاس می خواهیم شاگرد اول باشیم، گرانترین لباس های بازار را بخریم، کفشهایمان جزء کفش های تک باشد، بلندترین و گرانترین اتومبیل شهر را می خواهیم، می خواهیم با زیباترین و خوشگلترین دختر شهر ازدواج کنیم، دوست داریم بچه هایمان از زیباترین و بهترین بچه های مدرسه خود باشند. می خواهیم بهترین پست ها را داشته باشیم، دلمان می خواهد اگر کاری را شروع کردیم، یک شبه به اوج برسیم و همه ما را به عنوان الگوی “موفقیت” بشناسند.

اما دکترِ داستانِ ما روحیه اش با این قیاس ها سازگار



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

 

چیزی که نحوه زندگی انسانها را مشخص می کند، تفسیر و نوع دیدشان نسبت به  وقایع بیرونی است نه خود آن وقایع.

سرمنشأ مثبت اندیشی از باورهای ما می آید. باورها و اعتقادات هر فرد و نوع برداشتش از زندگی و وقایع آن است که او را به سمت و سوی خوشبختی و یا بدبختی می برد. هر اتفاقی که در زندگی ما پیش می آید از نظر ما یا خوشایند است یا ناخوشایند. پس هرامری می تواند باعث خوشحالی و خوشبختی ما و یا باعث ناکامی و ناراحتی ما شود.

مثبت اندیشی به ما کمک می کند که



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

 

همه چیز از خواستن شروع می شود..

خواستن، غریزی ترین واکنش بشر نسبت به نداشته هایش است همین که خیره میشوی به چیزی که تنها دلت تصاحبش را میخواهد، اینجاست که خواستن، قدرتش را به رخ می کشد …

مشکل انسان ها در خواستن ِ

 



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

گابریل گارسیامارکز به سرطان لنفاوی مبتلاست و می‌داند عمر زیادی برایش باقی نیست. بخوانید چگونه د





ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

 

 

خطرناکترین هکرهای دنیا کجا زندگی می کنند

روزنامه فرانسوی "لو موند" در گزارشی نوشت که شهر کوچکی در رومانی با نام مستعار "دره هکرها"، پایتخت جهانی و غار مخفی سارقان انفورماتیکی است.

به گزارش سه نسل به نقل از مهر، چند سالی است که از نوع جدیدی سرقت صحبت می شود که سرقت انفورماتیکی نام دارد. شکلی از جنایتکاری نوآورانه اما مهلک که تقریباً هر روز هزاران هزار قربانی برجای می گذارد. "جنایتکاران سایبری" که همچنین با عنوان "هکر" نیز شناخته می شوند، در سالهای اخیر به یک سری افراد حرفه ای و متخصص تبدیل شده اند که قادرند از شرکتها و افراد هزاران هزار دلار سرقت کنند.

باوجود این، تاکنون اطلاعات کمی از آنها در اختیار بود و هیچکس حتی نمی توانست تصور کند که این دزدان انفورماتیکی برای خود یک غار مخفی نیز داشته باشند.

اما اگر زمانی جزیره "تورتوگا" در دریای کارائیب، محل اختفای دزدان دریایی بود، امروز پایتخت این دزدان دریایی مدرن که همچنین با عنوان "دره هکرها" (هکر وویل) نیز شناخته می شود، یکی از شهرهای رومانی با عنوان "رامنیکو والسئا" است.

برپایه گزارشی که روزنامه فرانسوی "لو موند" نوشته است این شهر کوچک رومانی، پایتخت بی چون چرای سرقتهای انفورماتیکی است. به طوریکه این شهر ناگهان به خاطر فعالیتهای غیرقانونی هکرهایش در آمریکا معروف شد.

تحقیقات "اف. بی. آی" نشان می دهد که ۸۰ درصد از قربانیان سرقتهای سایبری که توسط هکرهای "دره هکرها" انجام می شود شهروندان آمریکایی هستند و سرقت برای این جوانان امروز تبدیل به شغل تمام وقت شده است.

این غار واقعی دزدان دریایی روی وب در منطقه جنوبی "استروونی" قرار داد. این منطقه مسکونی معروف جایی است که امروز دیگر به محل تردد نفوذیهای پلیس و خبرنگاران تمام دنیا تبدیل شده است.

درحقیقت، پلیس و رسانه ها در تلاش برای درک این موضوع هستند که چگونه ممکن است در این شهر کوچک که در میان کوههایی واقع شده که زمانی میزبان افسانه "دراکولا" بوده اند خطرناک ترین سارقان انفورماتیکی دنیا گردهم آمده اند.

پاسخ این سئوال در مشکلاتی نهفته است که ساکنان "رامنیکو والسئا" را درگیر خود کرده اند. درحقیقت جوانان این شهر به دلیل فقدان کار ناچارند برای امرار معاش دست به جنایتکاریهای اینترنتی بزنند.

"استلیان پترسکو"، یک معلم جغرافی ساکن این شهر در گفتگو با " لو موند" گفت: "رامنیکو والسئا بی شک شناخته شده ترین شهر رومانی در آمریکا است. آمریکاییها این کشور را به خاطر افسانه دراکولا نمی شناختند اما اکنون شهر من به خاطر رفتار جوانانی که بر روی اینترنت سرقت می کنند بسیار معروف شده است. چیزی که اصلاً به آن افتخار نمی کنم."

همچنین، یک جوان ۲۴ ساله دارای مدرک لیسانس در رشته مدیریت ساکن "رامنیکو والسئا" به نام "جورج" به خبرنگاران فرانسوی "لوموند" توضیح داد که زندگی بسیار سختی دارد و از فرط گرسنگی هر روز مجبور است کمربند شلوار خود را تنگ تر کند درحالی که سایر جوانانی که سارق انفورماتیکی هستند هر ماه دهها هزار یورو به دست می آورند.

جورج در این خصوص گفت: "چه کار می توانیم انجام دهیم. اینجا کار وجود ندارد. دولت تنها از بحران، کاهش حقوق و سفت کردن کمربند شلوار حرف می زند. من این کار را در تمام سالهای تحصیل در دانشگاه انجام داده ام. در این محله دوستانی دارم که دهها هزار یورو به جیب می زنند. البته از راه سرقت بر روی وب، اما حداقل پول به دست می آورند و من باید برای تمام زندگی ام به خاطر هیچ کار کنم."

در طول این سالها هکرهای رومانیایی بیش از همیشه ماهر و سارق شده اند و بنابراین ردیابی آنها هر روز دشوارتر می شود، حتی ماموران "اف. بی. آی" هم که تصمیم گرفتند هزار مامور رومانیایی را برای شکار این سارقان انفورماتیکی تربیت کنند نیز به ندرت می توانند این هکرها را به دام اندازند.

لازم به یادآوری نیست که هکرهای رومانیایی در شبکه سرقتهای بر روی وب به شدت با هم همکاری می کنند. به طوریکه تنها در جولای ۲۰۱۱ مقامات بخارست ۲۳ جوان را به خاطر دست داشتن در یک عملیات سرقت انفورماتیکی که بیش از ۲۰ میلیون دلار به شهروندان آمریکایی خسارت وارد کرده بود، دستگیر کردند.

علیرغم این بازداشتها و مجازاتهای سنگین، به نظر می رسد که هکرهای جوان شهر "رامنیکو والسئا" همیشه آماده قبول خطر هستند.

درحقیقت، این جوانان در شرایطی که هیچ چشم انداز روشنی از آینده شغلی خود ندارند و می توانند تنها با چند ماه مطالعه و سپس با چند کلیک ساده هزاران هزار دلار به دست آورند به سختی متقاعد می شوند که هکری یک فعالیت غیرقانونی است.

به همین دلیل مقامات رومانیایی تصمیم گرفته اند که در ماههای آینده ضربه جدید سختی را به سارقان انفورماتیکی "رامنیکو والسئا" وارد کنند.




تاریخ: دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری
امروز قصد داریم در مورد گیم و لپ تاپ با شما صحبت کنیم. شما زمانی که یک بازی رایانه ای را بازی می کنید وارد دنیایی تازه می شوید و چیز هایی را تجربه می کنید که هرگز در عالم واقعیت به آن ها برنخواهید خورد. اما شاید شما بخواهید بازی های خود را در سفر هم به همراه داشته باشید.
 
 
 

  به گزارش مشرق به نقل از عصر شبکه، در این صورت به یک لپ تاپ خوب نیازمند هستید. شاید بگویید کنسولهای دستی گزینه خوبی است اما با یک لپ تاپ با توجه به صفحه نمایش بزرگتر شما لذت بیشتری خواهید برد. لیست زیر ۶ لپ تاپ مخصوص گیم را به شما معرفی می کند که امتیاز های ۳ تا ۳٫۵ را از ۵ امتیاز کلی کسب کرده اند.


Alienware M14x R3
امتیاز: ۳٫۵
قیمت: $۲,۰۰۲٫۹۹

M14x R3 یکی از اعضای متوسط خانواده Alienware است. این لپ تاپ تا حد بسیاری مخصوص گیم طراحی شده است اما صفحه ۱۴ اینچی آن تا حدی از کارایی گیم اش می کاهد. این وسیله قابل حمل است اما نسبت به سایر لپ تاپ ها وزنی زیاد دارد.


ASUS G74SX-BBK8

امتیاز: ۳٫۵

قیمت: $ ۱،۲۹۹٫۹۹

در این لپ تاپ شما همه آن چیزی که از یک کنسول بازی می خواهید را مشاهده خواهید کرد. کیفیت تصویر بالای آن به اضافه قیمت مناسب  ASUS G74SX-BBK8 را به انتخاب اول علاقمندان به بازی های روز تبدیل کرده است.

Lenovo IdeaPad Y570

امتیاز: ۳٫۵

قیمت: $۸۴۹٫۹۹

در پس طراحی ساده و بی زرق و برق خود Lenovo IdeaPad Y570 یک ابزار قدرتمند و کاربر پسند برای گیم و انجام دیگر کارهای رایانه ای محسوب می شود. این لپ تاپ به علت این که با وجود داشتن کارایی بالا کمترین قیمت را در لیست ما دارد بهترین گزینه برای هر گیمری است.


Toshiba Qosmio  X775-3DV78

امتیاز: ۳

قیمت: $۱,۸۹۹٫۹۹

Toshiba Qosmio X775-3DV78 یکی دیگر از لپ تاپ های تاپ برای گیمر هاست. این لپ تاپ که به وسیله یک عینک تصویری سه بعدی را به شما هدیه می کند علاوه بر قیمت نسبتا بالا یک مضرت دیگر دارد و آن هم عمر باتری یک ساعتی آن است که مطمئنا برای هیچ گیمری خوشایند نیست.


Asus K53SV-B1

امتیاز: ۳٫۵

قیمت: $۹۸۳٫۹۹

این لپ تاپ با وزنی کم، پردازشگر چهارهسته Intel Core ، کارت گرافیک قدرتمند Nvidia GeForce و داشتن قیمتی زیر ۱۰۰۰ دلار می تواند یکی دیگر از گزینه های بسیار مطلوب برای گیمرها باشد.

 

Asus G74SX-BBK7

امتیاز: ۳٫۵

قیمت: $۱,۱۹۹

Asus G74SX-BBK7 با داشتن اسپیکر های خارجی قدرتمند جذابیت بازی را برای شما دو چندان خواهد کرد. این لپ تاپ شاید برای یک کاربر عادی زیاد چذاب نباشد اما مطمئنا برای یک گیمر حرفه ای انتخابی غیر قابل برگشت است.

برچسب ها: لپ تاپ ، بازی ، بهترین



تاریخ: دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

 

 
 



تاریخ: دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

 

به‌عنوان یک کاربر معمول اینترنت ممکن است در روز، کارهایی را نظیر ارسال ایمیل به دیگران، گفتگو در برنامه‌های مسنجر، ارسال نظر در سایت‌ها و وبلاگ‌ها و خریدهای آنلاین را انجام دهید و یا نهایتا اگر بتوانید، به دیدن و شنیدن ویدیوها و موزیک‌های آنلاین بپردازید.
سیتنا: به‌عنوان یک کاربر معمول اینترنت ممکن است در روز، کارهایی را نظیر ارسال ایمیل به دیگران، گفتگو در برنامه‌های مسنجر، ارسال نظر در سایت‌ها و وبلاگ‌ها و خریدهای آنلاین را انجام دهید و یا نهایتا اگر بتوانید، به دیدن و شنیدن ویدیوها و موزیک‌های آنلاین بپردازید. اما به جز خودتان، آیا تا به‌حال به این موضوع فکر کرده‌اید که در هر دقیقه از زمانی که در اینترنت سپری می‌کنید، جه اتفاقات دیگری در حال رخ دادن است؟


 
تا کنون اینفوگرافیک‌های مختلفی در خصوص اتفافات در حال رخداد در اینترنت طی بازی‌های ساعتی و روزانه منتشر شده است. یکی از جدیدترین اینفوگرافیک‌های مربوط به این موضوع را روز گذشته، شرکت اینتل در صفحه گوگل پلاس خود منتشر کرده است که اطلاعات بسیار جالبی دارد.

طبق اطلاعات موجود در این اینفوگرافیک، در هر دقیقه ۲۰ نفر قربانی حملات فیشینگ می‌شوند، ۱۳۵ نفر گرفتار شبکه‌های بات‌نت می‌گردند، ۴۷.۰۰۰ اپلیکیشن دانلود می‌شود، ۲۰۴ میلیون ایمیل ارسال می‌گردد، ۶ مقاله جدید در ویکی‌پدیا به‌ثبت می‌رسد، ۱.۳۰۰ نفر به کاربران موبایل اضافه می‌شوند، آمازون ۸۳ هزار دلار کالا به‌فروش می‌رساند، ۱۰۰ اکانت جدید در لینک‌دین و ۳۲۰ اکانت در توییتر ساخته می‌شود، ۱۰۰.۰۰۰ توییت در توییتر ارسال می‌گردد، ۲۷۷.۰۰۰ لاگین در فیسبوک به‌ثبت می‌رسد، ۶۱.۰۰۰ ساعت موزیک در پاندورا شنیده می‌شود، ۲۰ میلیون عکس در فلیکر دیده و ۳۰۰۰ عکس جدید ارسال می‌شود، ۲ میلیون جستجو در گوگل انجام می‌گیرد و نهایتا، ۱.۳ میلیون ویدیو در یوتیوب مشاهده و ۳۰ ساعت ویدیو نیز در آن آپلود می‌گردد.

لازم به تکرار است که همه این اتفاقات تنها در یک دقیقه رخ می‌دهند و همه این آمار نشان‌دهنده سرعت سرسام‌آور تکنولوژی‌های رو به رشد موجود در اینترنت و وابستگی کاربران امروزی به آنان است.

شما در یک دقیقه از زمانی که در اینترنت سپری می‌کنید چه کارهایی را انجام می‌دهید؟



تاریخ: دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

در همین راستا به تازگی شایعه بسیار جذابی در مورد آیفون ۵ از جانب خبرگذاری بین‌المللی رویترز منتشر شده که حاکی از نمایشگر ۴.۶ اینچی برای نسل پنجم آیفون است. 

آیفون ۵ با نمایشگر ۴.۶ اینچی و در نیمه دوم سال ۲۰۱۲ وارد بازار خواهد شد. این بدین معناست که فاصله بین زمان عرضه iPhone 4S با iPhone 5 تنها ۹ ماه خواهد بود.

هرچند رویترز، جزء خبرگذاری معتبر دنیا است، اما متاسفانه این شایعه اصلا جدی به نظر نمی‌رسد چون جهش از نمایشگر ۳.۵ اینچی آیفون‌های قبلی به ۴.۶ اینچ، همراه با ریسک بسیار شدید خواهد بود و ممکن است باعث کاهش طرفداران آیفون گردد.

مشرق به نقل از زوم ایت و براساس گزارش آژانس خبری رویترز،از طرفی تعطیلات آخر سال باعث فروش بسیار خوب آیفون 4s شده بود و رکورد تازه‌ای از فروش این تلفن هوشمند را برجای گذاشت. ولی زمان عرضه اعلام شده برای آیفون ۵، یعنی نیمه دوم سال ۲۰۱۲ منطقی به نظر نمی‌رسد.




تاریخ: دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط ذبیح الله جعفری

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: